English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2119 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
admix U مخلوط شدن امیزش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incrossbreed U تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
admix U امیزش کردن
intercommunicate U امیزش کردن
intercommon U امیزش کردن
to keep company U باهم امیزش کردن
converses U مذاکره کردن امیزش
conversed U مذاکره کردن امیزش
converse U مذاکره کردن امیزش
rub shoulders with others U با مردم امیزش کردن
conversing U مذاکره کردن امیزش
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
associated U امیزش کردن معاشرت کردن
associates U امیزش کردن معاشرت کردن
associate U امیزش کردن معاشرت کردن
associating U امیزش کردن معاشرت کردن
syncrasy U مخلوط کردن
melt U مخلوط کردن
puddles U مخلوط کردن
melts U مخلوط کردن
meddles U مخلوط کردن
meddled U مخلوط کردن
meddle U مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
intermingling U با هم مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
mingle U مخلوط کردن
mell U مخلوط کردن
confect U مخلوط کردن
commix U مخلوط کردن
intermeddle U مخلوط کردن
interlard U مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
intermingle U با هم مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن
admix U مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
mixes U امیختن مخلوط کردن
shuffle U بهم مخلوط کردن
temper U مخلوط کردن مزاج
shuffled U بهم مخلوط کردن
burden U مخلوط کردن بار
shuffles U بهم مخلوط کردن
shuffling U بهم مخلوط کردن
turn the mortar U مخلوط کردن ملات
etherize U بااتر مخلوط کردن
souse U با ترشی مخلوط کردن
ethylate U بااتیل مخلوط کردن
brandies U با کنیاک مخلوط کردن
brandy U با کنیاک مخلوط کردن
mixes U مخلوط کردن ترکیب
tempered U مخلوط کردن مزاج
tempers U مخلوط کردن مزاج
mix U مخلوط کردن ترکیب
mix U امیختن مخلوط کردن
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
agitation U مخلوط کردن اشفتگی
commingle U بهم مخلوط کردن
cross loading U مخلوط کردن بارها
burdens U مخلوط کردن بار
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize U با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
truck mixing U مخلوط کردن بتن روی کامیون
combination U امیزش
intercourse U امیزش
haunts U امیزش
intercommunion U امیزش
association U امیزش
associations U امیزش
farrago U امیزش
haunt U امیزش
mixing U امیزش
amalgamation U امیزش
blunders U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
incommunicatively U بطور کم امیزش
mixture U ترکیب امیزش
immiscible U امیزش ناپذیر
incommunicative U بی معاشرت و بی امیزش
mixing valve U دریچه امیزش
oxygenation U امیزش با اکسیژن
miscible U امیزش پذیر
immix U امیزش یافتن
conviviality U قابلیت امیزش
sexual intercourse U امیزش جنسی
mixtures U ترکیب امیزش
insociable U غیرقابل امیزش
immiscibly U بطور امیزش ناپذیر
chiasma U امیزش ازمیان یا از پهنا
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
ming U ذکر کردن مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
speech synthesis U ترکیب کلام امیزش سخن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
nitrosulphuric U ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
hash U گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
incross U اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
confused U مخلوط
mixtures U مخلوط
blent U مخلوط شد
blend U مخلوط
mixers U مخلوط کن
mixer U مخلوط کن
macedoine U مخلوط
blender U مخلوط کن
compost U مخلوط
blending U مخلوط
mixed U مخلوط
admixtion U مخلوط
blenders U مخلوط کن
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
composite U مخلوط
admixture U مخلوط
mixture U مخلوط
hash U مخلوط
blends U مخلوط
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
miscible U مخلوط شدنی
gas mixture U مخلوط گاز
mixed crystal U کریستال مخلوط
powder mixer U گرد مخلوط کن
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
mixed gas U گاز مخلوط
lean mixture U مخلوط رقیق
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
mixed glue U چسب مخلوط
mixture control U کنترل مخلوط
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
weak mixture U مخلوط ضعیف
cryogen U مخلوط سرمازا
unscourced wool U پشم مخلوط
melange U مخلوط امیختگی
ternary mixture U مخلوط سه تایی
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
mixer U مخلوط کننده
staffed U مخلوط سیمان و گچ
staffs U مخلوط سیمان و گچ
mixtures U بتن مخلوط کن
mixture U بتن مخلوط کن
porridge U چیز مخلوط
rich mix U مخلوط پر مایه
blent U مخلوط کرد
solid solution U کریستال مخلوط
terpenoid U مخلوط باترپن
homogeneous mixture U مخلوط همگن
azeotropic mixture U مخلوط همجوش
mix U مخلوط ترکیبی
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
mixes U امیزه مخلوط
immiscible U مخلوط نشدنی
mixes U مخلوط ترکیبی
unadulterated U مخلوط نشده
mixers U مخلوط کننده
hot mixer U مخلوط کننده
staff U مخلوط سیمان و گچ
pug mill U اسیای گل مخلوط کن
concrete mix U مخلوط بتن
blends U مخلوط امیختگی
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
laudanum U مخلوط افیون
intercarrier buzz U وزوز مخلوط
intercarrier beat U زنه مخلوط
mix U امیزه مخلوط
blend U مخلوط امیختگی
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
harsh U مخلوط بتن سفت
mixture of tar and bitumen U مخلوط قطران و قیر
organic silt U مخلوط بامواد الی
immiscibility U حالت مخلوط نشدنی
harsher U مخلوط بتن سفت
harshest U مخلوط بتن سفت
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
jet mixer U مخلوط کننده با فشار اب
mishmash U مخلوط اش شله قلمکار
intercarrier sound system U کانال صوتی مخلوط
mixed crude oil U نفت خام مخلوط
dry blending U مخلوط سازی خشک
hc mixture U مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
mixer tube U لامپ مخلوط کننده
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com